ترس از خدای مهربان چرا؟
ترس از خدا به چه معناست؟ چرا باید از خدای مهربان پروا داشت؟
در واقع ترس از خدا به معنی ترس از مسؤولیتهایی است که انسان در برابر ذات مقدس او دارد . ترس انسان از کوتاهی در انجام رسالت و وظیفهی خویش و پیامدهای نافرمانی از خداوند است . تمامی ایمان و اعتقاد در ترس از خداوند جمع شده است و سرآمد همهی حکمتها ترس از ذات بزرگ اوست .
امام علی ( علیه السلام) آن خائف بزرگ الهی فرمود: «آنگاه که خداوند مردم را گرد آورد، آواز دهندهای در میان آنان ندا دهد [که] ای مردم! امروز نزدیکترین شما به خداوند کسی است که (در دنیا) بیش از همه خداترس باشد . (1)
حال این سؤال پیش میآید که چگونه از خدا بترسیم؟
امام صادق ( علیه السلام) در اینباره میفرمایند: «از خدا چنان بترس که گویی او را میبینی; چه اگر تو او را نمیبینی، او تو را میبیند . اگر فکر کنی که او تو را نمیبیند، هر آینه کافر شدهای و اگر بدانی که او تو را میبیند و با این حال دور از چشم مردم و در برابر دیدگان خدا گناه کنی، بیگمان او را در حد پستترین بینندگان خود قرار دادهای!» (2)
البته، میزان این خداترسی در انسانها متفاوت است . در قرآن آمده است که «هر آیینه از بندگان خدا، تنها دانشمندان از او میترسند .» (3) این معنای بلند در سخنی ارزشمند از امام سجاد ( علیه السلام) . آن تجلی تام پروای الهی و خائف عارف، چنین آمده است: «علم و عمل دو دوست صمیمیاند . کسی که خدا را بشناسد، از او میترسد و همین ترس او را وادار به عمل و اطاعت از فرمان خدا میکند . صاحبان دانش و پیروان آنها کسانی هستند که خدا را به خوبی شناخته و برای او عمل میکنند و به او عشق میورزند .» (4)
کوتاه سخن این که، «علماء» در منطق قرآن آن گروه از صاحب نظران و دانشمندانند که خدا علم ودانش تمام وجودشان را به نور خدا و ایمان و تقوا روشن ساخته و نسبتبه وظایفشان سخت احساس مسؤولیت میکنند و ازهمه پایبندترند .
حال این ترس، خود دارای جایگاه رفیعی است که عارفی وارستهای چون امام راحل ( رحمه الله) آن را اینگونه توصیف کرده است: «بدان که خوف از حق تعالی یکی از منازلی است که کمتر منزلی را برای عامهی مردم میتوان به پایهی آن دانست و این خوف علاوه بر آنکه، خود یکی از کمالات معنوی است، منشا بسیاری از فضایل نفسانیه است و یکی از مصلحات نفس است، بلکه سرچشمهی تمام اصلاحات و مبدا علاج جمیع امراض روحانی توان آن را شمرد و انسان مؤمن به خدا و سالک و مهاجرالی الله باید به این منزل بسیار اهمیت دهد . به چیزی که آن را در دل زیاد کند و ریشهی آن را در قلب محکم کند، بسیار توجه نماید . مثل تذکر عذاب و عقاب و شدت عقبات مرگ و بعد از مرگ در برزخ و قیامت و اهوال صراط و میزان و مناقشه در حساب و عذابهای گوناگون جهنم و تذکر عظمت و جلال و قهر و سلطنتحق و تذکر استدراج و مکر الله و سوء عاقبت و امثال آن .» (5)
مؤمن میان دو ترس اساسی
پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله) فرمود: «همانا مؤمن میان دوترس کار میکند: میان زمانی که از عمرش گذشته است و نمیداند خدا با او چه کند، او را میآمرزد یا نه، و میان زمانی که از عمرش باقی مانده است و نمیداند خدا دربارهی او چه حکم خواهد کرد . پس باید بندهی مؤمن از خود برای خود و از دنیایش برای آخرتش و در جوانی پیش از پیری و در زندگی پیش از فرارسیدن مرگ بهره گیرد; زیرا سوگند به آنکه جان محمد ( صلی الله علیه و آله) در دست اوست، پس از دنیا دیگر عذرخواهی و توبه در کار نیست و بعد از آن سرایی جز بهشتیا دوزخ نباشد .» (6)
پاداش این ترس از پروردگار در قرآن این گونه بیان شده است: «اما هرکس که از عظمت پروردگارش ترسیده و نفس را از هوی بازداشته است، بهشت جایگاه او است .» (7)
حال، این ترس چگونه در زندگی انسان نقش ایفا میکند؟ امام علی ( علیه السلام) مردی را دید که آثار ترس در او هویداست، فرمود: «تو را چه شده است» ؟ عرض کرد: «از خدا میترسم .» حضرت فرمود: «ای بندهی خدا! از گناهان خویش بترس و از اینکه بر بندگان او ستم کنی و خداوند به عدل خود با تو رفتار کند، هراسان باش . تکالیف او را انجام ده و از فرمانهای او که تو را اصلاح میکند، سرپیچی مکن، چون این کارها را کردی، دیگر از خداوند ترسی به دل راه مده که که او بر هیچ کس ستم نمیکند و او را بیش از آن که سزاوار باشد، عذاب نمیدهد; مگر آن که از بد عاقبتش این اعمال و رفتار تغییر یابد و به بدیگرایی ترسان باش . اگر خواهی که خداوند تو را از بدفرجامی نجات دهد، بدان که هرکار خوبی میکنی از فضل توفیق خداست و هر بدی که میکنی، خداوند به تو مهلت و فرصت میدهد . از بردباری و گذشتخدا نسبتبه خود برحذر باش .» (8)
پس ترس از خدا بازدارندهی نفس از گناهان و جلوگیرنده از نافرمانیهاست . در واقع، خدای بخشنده و مهربان نیست که باید از او ترسید - که او هرگز بر کسی ظلم روا نمیدارد - و آنچه که شایسته است انسان از او در هراس و ترس باشد، همانا خویشتن اوست .
پینوشتها:
1 . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 78، ص 41 .
2 . همان، ج 70، ص 386 .
3 . سورهی فاطر، آیه 28 .
4 . کلینی، روضه کافی، ج 4، ص 359 .
5 . امام خمینی ( رحمه الله)، چهل حدیث، ص 481 .
6 . کلینی، کافی، ج 2، ص 70 .
7 . سورهی نازعات، آیه، 40 و 41 .
8 . مجلسی، بحارالانوار، ج 70، ص 392 .