گفت و شنود
امام و جوانان
بـه مـنـاسبت صدمین سال تولد امام راحل که به ابتکار مقام معظم رهـبـرى سال امام خمینى نامیده شده, مجله (با معارف اسلامى آشنا شویم) تصمیم گرفت در بخش (گفت وشنود) پاره اى از سخنان امام را دربـاره جـوانان ذکر کند. هرچند در ظاهر این سخنان مخاطب خاص و مـعـدود نداشته بلکه توصیه هاى عمومى به جوانان بوده است, لیکن بـه خـاطـر اهـمـیـت رهنمودهاى سرنوشت ساز معمار نظام اسلامى که چـراغـى فرا راه جوانان عزیز مى باشد, گویى به تک تک آنان توجه داشته و از صمیم وجود با ایشان گفت وگو کرده است.
افـراد زیـادى از داخـل و خارج براى امام نامه مى نوشتند که از مـیـان آنـان گـاهـى بچه ها, دانش آموزان و دانشجویان ایرانى و خـارجـى نـیـز بـا امـام مکاتبه مى کردند و امام هم با عطوفت و مـهـربـانى بعضى نامه ها را با خط خود پاسخ مى گفتند. شیرینى و لـطافت این جواب ها به گونه اى بود که هر جوانى آن را مى خواند احـسـاس مى کرد امام شخص او را مخاطب قرار داده و با او سخن مى گوید. اینک یکى از نامه ها و پاسخ حضرت امام را مى آوریم.
نامه بچه هاى مدرسه فاطمیه
بسم الله الرحمن الرحیم
سـلام بـر امـام عـزیـز, ما بچه هاى کلاس پنجم جهاد مدرسه فاطمیه هـسـتـیم. چون در کتاب دینى ما نامه امام محمدتقى (علیه السلام) را بـه فـرمانده سیستان و نصیحت هایى را که امام به ایشان کرده انـد, نـوشته, ما هم تصمیم گرفتیم که براى شما نامه اى نوشته و شـمـا را نـصـیحت کنیم. ولى اماما, ما شما را نمى توانیم نصیحت کـنـیـم, زیرا شما بزرگوارید و از همه گناهان به دورید. اماما, مـا بـچـه هـاى کـوچـک از تـه قـلـبـمان خواهشى از شما داریم و امیدواریم لیاقت آن ها را داشته باشیم.
... اى پـدر بـزرگـوارمـان, اى پـیر جماران, اى روح خدا, با خط زیـبـاى خـودتان براى ما جواب بنویسید و آموزگارانمان را در آن نصیحت کنید....1
والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
جواب امام
(فـرزنـدان عـزیزم! نامه محبت آمیز شما را قرائت کردم. کاش شما عـزیـزان مرا نصیحت مى کردید که محتاج آنم. امید است با نشاط و خـرمى درس هایتان را خوب بخوانید و در همان حال به وظایف اسلامى کـه انـسان ها را مى سازد, عمل کنید و اخلاق خود را نیکو کنید و اطـاعـت و خـدمت پدران و مادرانتان را غنیمت شمارید و آن ها را از خـود راضـى کنید و به معلم هایتان احترام زیاد بگذارید. سعى کـنـیـد بـراى اسـلام و جـمهورى اسلامى و کشورتان مفید باشید. از خـداونـد تعالى سلامت و سعادت و ترقى در علم و عمل براى شما نور چشمان آرزو مى کنم. سلام بر همه شماها.)2
29 شهر صفر 1403, روح الله الموسوى الخمینى
من از ورزش کاران جوان خوشم مى آید
امـام در دیـدار بـا جـامـعه ورزش کاران باستانى, آنان را مورد مـلاطـفت قرار داده و توصیه هاى مشفقانه و پدرانه خود را به شرح ذیل بیان کرد که مى تواند رهنمود خوبى باشد براى همه جوانان: (مـن وقـتـى کـه شـمـا جوان ها را مى بینم, ماشاءالله جوان هاى بـرومند و پهلوان, خیلى خوشم مى آید و افتخار مى کنم به این که ایـن جوان ها علاوه بر برومندى بدنى توجه به دیانت و اسلام دارند و هـمـان طـورى که ورزش کردند براى تقویت بدن, ان شاءالله ورزش بـراى تقویت روح هم کرده اند و مى کنند. وقتى این دو تا قوه با هـم شـد, قوه جسمانى و قوه روحانى, این ارزش خیلى پیدا مى کند. قـوه جـسـمـانـى براى خدمت و قوه روحانى هم براى هدایت, با قوه روحـانـى انـسـان هدایت کند خودش را و با قوه جسمانى خدمت کند. ایـن دو قوه وقتى که مجتمع شد, یک انسان به تمام معنا انسان مى شـود... هـمـان طور که جامعه با این دو قوه اصلاح مى شود, انسان هـم بـا این دو قوه اصلاح مى شود و من امیدوارم که همان طورى که شـمـا قـوه جسمى تان بحمدالله سالم و خوب است و قوى, قواى روحى تان همین طور باشد و با این دو قوه به اسلام خدمت بکنید.)3
ورزش کاران, سفیران انقلاب
امام در جمع فوتبالیست هاى تیم هاى منتخب تهران با سخنان گرم و شـیرین از جوانان ورزش کار خواست که سفیران انقلاب و دعوت کننده عملى به اسلام باشند. فرمود:
(شـمـا نـمونه باشید در کشورهاى دیگر که شماها از جمهورى اسلامى هـسـتـیـد. مـا امـروز احتیاج به این داریم که اسلام را در هرجا تـقـویت کنیم و در هر جا پیاده کنیم و در مملکت خودمان اسلام را بـه جـاهـاى دیـگر به آن معنایى که در مملکت الان حاصل شده است, صـادر کـنـیـم. یکى از وجه صدورش همین شما جوان ها هستید که در سـایـر کـشـورهـا مـى روید و جمعیت هاى زیادى به تماشاى شما مى آیـنـد, بـه تـماشاى قدرت هاى شما مى آیند. باید طورى بکنید که ایـن جـمـعیت هاى زیاد را دعوت کنید عملا به اسلام. در اعمالتان, در رفـتـارتـان, در کـردارتـان طورى باشید که نمونه باشید براى جـمـهـورى اسـلامـى و جـمهورى اسلامى با شما به جاهاى دیگر هم ان شاءالله برود.4
جوانان و هم سویى با روحانیت
امام در سخن دیگرى ضمن ابراز علاقه به ورزش کاران آنان را به هم سویى با روحانیت متعهد توصیه کرده و فرمود:
(...و نـکـته دیگرى که از باب نهایت ارادت و علاقه ام به جوانان عـرض مـى کـنـم, این است که در مسیر ارزش ها و معنویات از وجود روحـانیت و علماى متعهد اسلام استفاده کنید و هیچ گاه و تحت هیچ شـرایـطى خود را بى نیاز از هدایت و همکارى آنان ندانید... شما هـمان طور که ورزش مى کنید و اعصاب خودتان را قوى مى کنید و ان شاءالله براى آتیه مملکت مفید خواهید شد, لازم است که همه ابعاد روحـى خـودتان را تحت تربیت ورزشى قرار بدهید... و من امیدوارم که شما ورزش کاران همان طور که قدرت بدنى براى خودتان تحصیل مى کـنید (و ماشاءالله با بازوهاى ستبر این جا الان نشسته اید و من هـم خیلى خوشم مى آید) همان طور به على علیه السلام اقتدا کنید; در آن مـطـالبى که او داشته و آن زهدى که او داشته و آن تقوایى که او داشته است....)5
احترام به مراجع و حفظ وحدت
امـام در مـورد لـزوم احـتـرام جـوانان به مراجع و حفظ وحدت مى فرماید:
(لازم اسـت از طـبـقـه جـوانان تقاضا کنم که نسبت به ساحت محترم مـراجـع و روحـانـیون, احترامات لایقه را مراعات نمایند. جوانان عـزیز آگاهند که در این وقت حساس که نهضت اسلامى به نتیجه نزدیک مـى شـود, هـیـچ امـرى از سـاخـتـلاف کلمهز خطرناک تر نیست و در شـکـوفایى نهضت, هیچ چیز موثرتر از حفظ وحدت کلمه و ابقاى صفوف مبارزه نخواهد بود.)6
از کید و دشمنى آمریکا غافل نشوید
حـضـرت امـام در دیدار با جوانان, آنان را به هوشیارى در برابر توطئه هاى دشمن فراخوانده و چنین فرمود:
(جـوانـان مـا توجه داشته باشند به اینکه آمریکا با سرنیزه نمى آیـد بـه مـیـدان شـمـا, بـا قلم مى آید به میدان شما, با قواى انـتـظـامـى نـمى آید این جا, با آن اشخاصى که دارد و دارد این امـور را مـى گـردانـد به دست آن ها, با آن ها مى آید به میدان مـا, ایـن هـا را بـایـد توجه به آن داشته باشید, آلت دست واقع نشوید.
جـوان هاى ما گول نخورند از این تبلیغات فاسد, آمریکا این طورى تـبـلیغ مى کند, آمریکا نظامى نمى آورد این جا, آمریکا نویسنده مـى آورد ایـن جـا, آمریکا گوینده مى آورد این جا, آمریکا عمال خـودش کـه سال هاى طولانى آن ها را تربیت کرده است مى فرستد این جا که اوضاع ما را به هم بزنند.
آمـریـکا کردستان را آن طورى که به هم مى زند, تهران را آن طور مـغـشوش مى کند و گاهى فرض کنید که دانشگاه ها را به هم مى زند و گـاهـى تـو خیابان ها مى ریزند و چه مى کنند, و این, این طور کار مى کند.)7
آن روح بـلـنـد و پـرعطوفت به قدرى مهربان بود که مسئولیت بزرگ رهـبـرى او را از ابـراز محبت و هم صحبتى با کودکان و راهنمایى آنـان نـیز باز نمى داشت. چنان چه در پاسخ به نامه هاى بچه هاى دبـسـتان سلمان فارسى این حقیقت به روشنى دیده مى شود, خطاب به آنان نوشت:
در تحصیل علم و اخلاق کوشش کنید
بسم الله الرحمن الرحیم
فـرزنـدان عـزیـزم! نـامه هاى محبت آمیز شما واصل گردید و موجب تـقـدیـر و تـشـکر شد. امیدوارم خداوند تعالى به شما عزیزان که امـروز کـودکـانى صاف دل و با محبت مى باشید, توفیق در تحصیل و اخـلاق کـریـمه و تهذیب نفس مرحمت فرماید که در آتیه ان شاءالله تـعالى خدمت گزارانى براى اسلام و کشور و ملت خود باشید و از شر کـج روانى که مى خواهند شما را به کج روى کشانند, محفوظ باشید.
هـرچه مى توانید در تحصیل علوم جدى و کوشا و در اخلاق و اعمال و کـردار نیک کوشش کنید که براى آتیه میهن تان افتخارآفرین باشد.
و در احـتـرام بـه پـدران و مـادران و معلمان که پدران معنوى و فـرهـنـگـى شما هستند, فروگذار نکنید و از اسلام و جمهورى اسلامى حـمـایـت و پـشـتـیبانى نمایید. خداوند متعال پشت و پناه همگان باشد. پیروز باشید و عید نوروز بر شما مبارک باد. والسلام.8
روح الله الموسوى الخمینى
امام و نام گذارى فرزندان
عـنـایـت امـام بـه کودکان و انتخاب نام پسندیده براى آنان نیز بـسـیـار جـالـب اسـت. یـکى از یاران حضرت امام نقل مى کند: در زمـستان سال 63 خداوند فرزند دخترى به این جانب عطا فرمود: چند روز بـعـد از تـولـد, مـادرش او را بـه بـیت معظم له آورد و... (امـام) با تبسم و نشاط کم سابقه اذن دخول دادند, قبل از آن که سـخـنـى بـگـویـم, فـرمودند: ((بچه خودتان است؟ عرض کردم: بله! بـلافـاصـلـه دو دسـتشان را به علامت تحویل کودک جلو آوردند و هم زمـان پرسیدند: دختر است یا پسر؟ عرض کردم: دختر است. او را در آغـوش گـرفـتـنـد و صـورت بـه صـورت او گذاشتند و پیشانى او را بـوسـیـدنـد و در ایـن حـال[ سه مرتبه] فرمودند: دختر خیلى خوب اسـت... و در گـوشـش دعا خواندند. سپس از اسم او سوال فرمودند:
بـه عـرض رسـاندم: آقا اسم برایش انتخاب نکرده ایم, گذاشته ایم حـضـرت عـالـى انـتـخـاب بفرمایید و حضرت بدون تامل[ سه مرتبه] فرمودند: فاطمه خیلى خوب است...)9
از جوانیت استفاده کن
در پـایـان یـکى از توصیه هاى امام را که طى نامه اى به فرزندش حـاج احـمد آقا بیان کرده و شیوه گفت وگوى خیرخواهانه و رهنمود دادن یک پدر آگاه و مسئول را با فرزند جوان خود در بردارد, ذکر مـى کنیم. به امید این که این سخنان گران مایه براى نوجوانان و جـوانـان مـا مـفـیـد افـتد. اینک قسمتى از این نامه پرمحتوا و سازنده را از نظرتان مى گذرانیم:
(عـزیـزم! از جوانى به اندازه اى که باقى است استفاده کن که در پـیـرى هـمه چیز از دست مى رود حتى توجه به آخرت و خداى تعالى. از مـکـایـد بـزرگ شیطان و نفس اماره آن است که جوانان را وعده صـلاح و اصلاح در زمان پیرى مى دهد تا جوانى با غفلت از دست برود و بـه پـیـران وعـده طول عمر مى دهد و تا لحظه آخر با وعده هاى پـوچ انـسـان را از ذکر خدا و اخلاص براى او باز مى دارد تا مرگ بـرسـد و در آن حـال ایـمـان را اگـر تا آن وقت نگرفته باشد مى گـیـرد. پس در جوانى که قدرت بیش تر دارى به مجاهدت برخیز و از غـیـر دوسـت جـل و عـلا بگریز و پیوند خود را هرچه بیش تر ـ اگر پـیـونـد دارى ـ مـحکم تر کن و خداى نخواسته[ اگر پیوند] ندارى تـحـصـیل کن و در تقویتش همت گمار که هیچ موجودى جز او جل و علا سـزاوار پـیـوند نیست. و پیوند با اولیاى او اگر براى پیوند او نباشد حیله شیطانى است که از هر طریق سد راه حق مى کند.
فـرزندم! با قرآن این بزرگ کتاب معرفت آشنا شو, اگرچه با قرائت آن; و راهـى از آن بـه سـوى مـحبوب باز کن و تصور نکن که قرائت بدون معرفت اثرى ندارد که این وسوسه شیطانى است.)10
پى نوشت ها:
1ـ خبرنامه میلاد, ش11, ص3.
2ـ همان, ص3.
3ـ جوانان از دیدگاه امام خمینى(ره), ص345.
4ـ همان, ص346.
5 ـ خبرنامه میلاد, ش12, ص14.
6 ـ صحیفه نور, ج2, ص171.
7ـ همان, ج10, ص156.
8 ـ خبرنامه میلاد, ش15, ص29.
9ـ محمد حسن رحیمیان, در سایه آفتاب, ص127.
10ـ روزنـامـه جمهورى اسلامى, سال بیست ویکم, 5آبان 1378, شماره 5905.
موضوع مطلب :