قاصدک پر طلایی(حمیدرضا قدرتی)
09132147634***09190424302****09136931595
. آخرین مطالب آرشیو وبلاگ
عوامل شادمانى بعضى در پاسخ به این سؤال که عوامل شادى آفرین کدام اند؟ مىگویند: نباید عوامل را مشخص کرد، چون اگر به شادى بیندیشى، در واقع شادى را از بین بردهاى؛(44) اما به نظر مىرسد این سخن درست نباشد، زیرا شاد بودن، یک نوع مهارت در زندگى است که مانند مهارتهاى دیگر، نیاز به آموختن دارد. البته هر چند در پارهاى از موارد، موروثى است ؛ ولى معمولاً شادى، امرى اکتسابى است که باید آن را به دست آورد و در حفظ و پایدارى آن کوشا بود. از طرفى، انسان براى هر کارى نیاز به آگاهى و شناخت دارد و شادى، از این قاعده مستثنا نیست. الف) شادى، به ثروت مندى نیست بعضى از مردم، ثروت، شهرت و قدرت را از اسباب شادى مىشمارند، اما به تجربه ثابت شده که میان ثروت و شادى، رابطه منطقى وجود ندارد. این تجربه با بررسى و تحقیقات صاحب نظران در کشورهاى مختلف نیز موافق است.(45) دکتر دیوید مایزر در کتاب خود از افرادى که با آنان مصاحبه شده، گفتههاى متعددى نقل مىکند؛ نظیر: ترجیح مىدهیم تمام ثروت خانوادگى ام را با خانهاى پر از محبت عوض کنم، یا پول به هر اندازهاى که باشد نمىتواند تأثر و غمى را که از ناراحتى فرزندانم برایم به وجود آمده، بر طرف کند.(46) ب) شادى، اکتسابى است هر چند روان شناسان، افراد انسانى را از نظر شخصیت به چهار دسته تقسیم کردهاند: برون گراى روان رنجور، برون گراى با ثبات، درون گراى روان رنجور، درون گراى با ثبات، و به این نتیجه رسیدهاند که فقط برون گراهاى با ثبات، شادى را به خوبى احساس مىکنند، چون داراى ژن شادى هستند و از عاطفه مثبت بالا برخوردارند، و برون گراهاى روان رنجور در سطح متوسط قرار دارند؛ اما درون گراهاى با ثبات، عاطفه منفى اندکى را تجربه مىکنند، در عین حال ندرتاً عاطفه مثبت بالا را تجربه مىکنند؛ از این رو به ندرت شدیداً غمگین و یا بسیار خوش حال مىشوند. و درون گراهاى روان رنجور، مستعد اضطراب و عاطفه منفى اند.(47) ج) شادى، به سلامتى نیست برخى سلامتى را عامل مهم شادى مىدانند و از این رو فکر مىکنند کسى که به هر دلیلى بیمار یا معلول و یا نقص عضو شد، دیگر نباید شاد باشد. البته سلامتى جسم در شادى انسان بى تأثیر نیست، ولى لازمه شاد زیستن، سلامتى نیست. شادى، بیش از آن که به عوامل خارجى بستگى داشته باشد، به عوامل درونى مرتبط است. در جامعه افراد فلجى را سراغ داریم که در نشاط عجیبى به سر مىبرند. 1 . ایمان قرآن مجید رسیدن به اطمینان قلبى را منحصراً در یاد خدا مىداند و این اطمینان، اساس هر نوع شادى است. پژوهشهاى روان شناسان غربى نیز نشان مىدهد که افراد معتقد به خدا و جهان آخرت و تعالیم کتاب مقدس، شادتر و براى زندگى، پر انگیزهترند. همچنین افرادى که به طور مرتب به کلیسا مىروند، شادتر از کسانى هستند که به کلیسا نمىروند.(51) 2 . رضایت و تحمل یکى از راههاى مهم شادى، کنار آمدن با مشکلات و رضامندى از مقدرات الهى است. امام صادقعلیه السلاممىفرماید: «نشاط و شادى، در پرتو راضى بودن به رضاى خدا و یقین به دست مىآید و اندوه و غم، در شک و ناخشنودى به مقدرات الهى حاصل مىشود.»(52) 3 . عبادت یکى از اسباب شادى و نشاط، نماز و ارتباط و مناجات با خداست. افرادى که به دعا و نماز مىپردازند، کمتر دچار نگرانى و اندوه مىشوند. امام صادقعلیه السلامبه یکى از یارانش فرمود: «چه عاملى شما را مانع شده در وقتى که غم و اندوه دنیوى برایتان ایجاد گردید، وضو بگیرد و داخل مسجد شود و دو رکعت نماز بخواند و خداوند بزرگ را صدا بزند و از او کمک بخواهد!؟ آیا نشنیدهاى کلام خدا را که فرموده: از نماز و روزه کمک بگیرید.»(53) 4 . هدف مندى در زندگى کسى که در زندگى خود هدف متعالى و معقولى را دنبال مىکند، در پى یافتن معنا در زندگى است. تلاش براى یافتن معنا در زندگى، انسان را به حرکت در مىآورد، در او شور و شوق وصف ناپذیرى ایجاد مىکند و انرژى وى را مضاعف مىسازد. روانشناس شهیر، ویکتور فرانکل که در اسارت نازىها به کشف معنا درمانى نایل گردید، در همان زمان همه نزدیکان خود را از دست داد. پدر، برادر و همسرش در تنورهاى آتش از بین رفتند. همه اعضاى خانوادهاش از بیمارى جان دادند، اما گرسنگى، سرما و شکنجه هرگز زانوان پر توان فرانکل را خم نکرد. او در این باره مىگوید: آنچه انسان را از پاى در مىآورد، رنجها و سرنوشت نامطلوب نیست، بلکه بى معنا شدن زندگى است که مصیبت بار است. معنا تنها در لذت و شادمانى و خوشى نیست، بلکه در رنج و مرگ هم مىتوان معنایى یافت.(56) 5 . مثبت نگرى خوش بینى که نشانه سلامت روان است، مىتواند شادى را افزایش دهد. «ما تصمیم مىگیریم که دیگران را چگونه ببینیم. وقتى مىخواهیم کسى را دوست داشته باشیم، مىتوانیم بسیار صبور و شکیبا باشیم. وقتى تصمیم مىگیریم که از آدمها برنجیم، بر اشتباهات آنها دقیق مىشویم؛ پس نوع احساسى که درباره دیگران داریم به رفتارهاى آنها بستگى ندارد، بلکه به نگرش خود ما مربوط است. اکثر آدمها بیشرین وقت خود را صرف جست و جوى عیبهاى دیگران مىکنند و کمتر به خوبىهاى آنها مىپردازند.»(57) 6 . در حال زیستن شادى در گرو زندگى کردن در زمان حال است. متأسفانه بعضى از مردم به دیروز و فردا به صورت افراطى مىنگرند؛ یا حسرت دیروز را مىخورند یا خود را در آرزوهاى دست نیافتنى فردا غرق مىکنند و نشاط و آرامش را از خود سلب مىنمایند. اگر به آینده نگرى و دور اندیشى اهمیت داده شده؛ براى ساختن آینده است، اما نه به قیمت از دست دادن امروز. از طرفى، آینده مجموعهاى از امروزهاست. پس به دست آوردن آینده در صورتى است که امروز را ذخیره کنیم. لذا اشتباه است اگر امروز را فداى آینده کنیم که در این صورت، آیندهاى نیز نخواهد بود، چون مهمترین آفت آینده، از دست دادن اجزاى آن، یعنى امروز است. هر وقت توانستیم از امروز استفاده کنیم، به آینده نیز خواهیم رسید. 7 . تبسم و خنده یکى از اسباب مسرت و شادى، تبسم و لبخند مىباشد. این موضوع از نظر علمى نیز ثابت شده است. متخصصان مىگویند: در یک قهقهه، شانهها، گلو، گردن و دیافراگم تکان مىخورند، به طورى که عضلات بعضى افراد که عادت به خنده درست و حسابى ندارند، دچار گرفتگى مىشود، قلب تندتر مىزند، فشار خون بالا مىرود و سطح اکسیژن خون افزایش مىیابد؛ همچنان که تعداد دفعات تنفس بیشتر مىشود. احتمالاً مهمتر از همه، اندورفین، داروى مغزى، ترشح مىشود که نه فقط در انسان احساس سرخوشى به وجود مىآورد، بلکه از نظر بسیارى از پزشکان، یکى از بهترین داروهاى طبیعى است.(67) 8 . شوخى با مزاح و شوخى، خاطرات غمانگیز فراموش مىشود و طراوت و شادى جایگزین آن مىشود. اغلب اتفاقات و حوادث ناراحت کننده زندگى را مىتوان با روح شوخى و بذله گویى به امورى خوشایند و قابل تحمل تبدیل کرد. بر این اساس، اسلام شوخى و بذله گویى را به منظور به دست آوردن نشاط روحى تجویز کرده و براى زدودن کسالت و ملالت، در چهارچوب نظم اخلاقى، مطلوب شمرده است. پیامبر اکرمصلى الله علیه وآلهیکى از صفات مؤمن را شوخ طبعى و زنده دل بودن دانستهاند.(70) امام صادقعلیه السلامبه یکى از یارانش فرمود: «شوخى شما اصحاب با یکدیگر چه مقدار است؟ گفت: کم است. حضرت فرمود: این گونه نباشید، به درستى که شوخ طبعى از حُسن خلق است. شما بدین وسیله برادرتان را شاد مىکنید؛ همان گونه که رسول خداصلى الله علیه وآلهاهل شوخى و مزاح بودند تا سرور و شادى را در قلب اصحاب ایجاد کنند.»(71) موضوع مطلب : پیوند روزانه پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|