قاصدک پر طلایی(حمیدرضا قدرتی)
09132147634***09190424302****09136931595
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من
.


مردم می گویند، ” آدم های خوب را پیدا کنید و بدها را رها کنید.” اما باید اینگونه باشد، ” خوبی را در آدم ها پیدا کنید و بدی آن ها را نادیده بگیرید. ” هیچکس کامل نیست********دنیا هم به آدمهای خوش بین نیاز دارد هم به آدمهای بد بین چون افراد خوش بین هواپیما میسازند،افراد بدبین چتر نجات!
آرشیو وبلاگ

خودشناسى
درون مایه وجدان کارى*

حجة الاسلام على اکبر بخشى


مقدمه

فاقم وجهک للدین حنیفاً فطرة الله التى فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم و لکنّ اکثر الناس لایعلمون«حق گرایانه روى خود را به سوى دین کن، همان که سرشت خدایى است،که مردم را به آن سرشته است که هیچ تغییرى در خلقت خدا نیست. این است آیین استوار حق ولکن اکثر مردم... از این حقیقت آگاه نیستند.»(روم:30)

چرا بسیارى از کارکنان و مدیران سازمانها، در عین برخوردارى از صفات پسندیده فراوان، خوب کار نمى کنند و گاه مشکل مى آفرینند؟ چرا از انبوه سرمایه ها، امکانات، نیروها، استعدادها و عمر خود به گونه اى نامنظم و غیر مؤثر بهره بردارى مى کنند؟ چرا پایبندى به وظیفه و نقش سازمانى نزد آنها مفهوم نداشته، در عین تراکم نیروى کار، بسیارى از کارها زمین مى ماند؟ و خلاصه، چرا روحیه و نشاط، هدفدارى و مسئولیت، اطمینان و لذت، امنیت و رضایت، کیفیت و معنویت و جدیت و موفقیت; جاى خود را به بیحالى و کسالت، ناامیدى و سرخوردگى، سرگردانى و غفلت، دو دلى و اضطراب، فشار و ملامت و شعار و مادیت مى دهد؟

این مسأله چه علل یا عواملى دارد؟ محیطى، سازمانى، انسانى یا شغلى؟

آیا این عوامل بصورت سلسله مراتبى آشکار مى شوند یا همه در عرض یکدیگر و به یک اندازه امکان بروز دارند؟ با فرض تشخیص علت مسأله، چگونه مى توان وضعیت مطلوب را در سازمان و افراد به گـونه اى تحکیم بخشید که از پویایى، زایندگى و اثر بخشى در درازمدت برخوردار بوده، پشتوانه اى نیـرومند براى نیل به اهداف گردد؟

در این مقاله، به آن سلسله مراتب و ویژگیهاى آن و یا چگونگى طراحى فرایند شکل گیرى و دخالت عوامل متعدد، پرداخته نمى شود. بلکه نخست مفاهیم، موضوعات و مفروضاتى که مبانى نگرشى و اصول اساسى پیام مقاله و تحلیل مسأله را تشکیل مى دهد، تبیین مى گردد و سپس بانگاهى به نقطه عطف و مرکزثقل فرایند مذکور، بحثى بنیادى ارائه مى شود و از آنجا براى یافتن راه حل نهایى مسأله و پاسخ به پرسش اساسى تلاش مى گردد.

در اینجا توجه به این نکته ضرورى مى نماید که ماهیت موضوع مورد بررسى ما، با مسائل انسان شناسى، فلسفه اخلاق، روانشناسى، روانشناسى اجتماعى، روان درمانى، جامعه شناسى و اقتصاد، ارتباطى نزدیک دارد. از اینرو، یافتن راههاى عملى حاکمیت و اشاعه فرهنگ وجدان کارى و انضباط اجتماعى، مستلزم مطالعات ریشه اى و همه جانبه و همکاریهاى گسترده است وبر پژوهشگران، مؤلفان و مجامع علمى است که به حرکتى که در این راستا آغاز کرده اند شتاب بخشند و همواره در این اندیشه باشند که چگونه مى توان پاسخى در خور به این خطاب رساى رهبر معظم انقلاب تقدیم نمود: «دست اندرکاران امور فرهنگى، برنامه ریزان، مبلغین و نویسندگان باید در ترویج این دو اصل مهم در جامعه تلاش کنند1


انسان

انسان در بعد ادراک و کشف خود و جهان، از نیروى "عقل و وجدان" و در بعد انگیزه ها، از "جاذبه هاى معنوى" نیز برخوردار است.


وجدان (ضمیر)2

وجدان،امرى فطرى ویکى از مراتب روح یا بعدملکوتى انسان است. این مفهوم خودداراى مراتبى بوده، برحسب هرمرتبه،بصورت مطلق یا اضافه بکار مى رود.3 وجدان، که از آن به وجدان روانشناسى، وجدان عقلایى، وجدان نوعى، وجدان فطرى، خودِ انسان یا منِ ملکوتى نیز تعبیرمى گردد،عبارت است از "استعداد آدمى نسبت به تمییز خیر و شر".

ایدئولوژى عام و انسانى مانند ایدئولوژى اسلامى، نوعى شناخت از انسان دارد که از آن به فطرت تعبیر مى شود. از نظر اسلام; انسان در جریان خلقت، مقدم بر تأثیر عوامل تاریخى و عوامل اجتماعى، داراى بعد وجودى خاص شده و استعدادهاى والا که او را از حیوان متمایز مى کند و به او هویت مى بخشد، به او داده شده است. طبق این نظر انسان در متن خلقت از نوعى "شعور و وجدان نوعى" که در همه انسانها وجود دارد بهره مند شده و همان "وجدان فطرى" به او تعین نوعى و صلاحیت دعوت، مخاطب واقع شدن، حرکت و جنبش داده است. این ایدئولوژى ها با تکیه به وجدان فطرى مشخص نوع انسان، دعوت خود را آغاز مى کنند و حرکت مى آفرینند.4

انسان در مرتبه اى از وجود، داراى "من طبیعى" و "مُلکى" است و در مرتبه اى دیگر داراى "من ملکوتى"; یعنى همان که در قرآن از آن به «نفخت فیه من روحـى(حجر:29)» تعبیر شده است. وجدان عمومى همین "خود" است که از آن به خود ملکوتى تعبیر مى شود و درست در مقابل آن، خودِ شخصى (فردى، نفسانى) قرار دارد. اسلام در مبانى و اصول تربیتى و اخلاقى خود "وجدان عمومى" را اصل شمرده و با "خود نفسانى" مبارزه مى کند. منظور از وجدان عمومى فقط دوست داشتن همه انسانها نیست بلکه بالاتر از آن، دوست داشتن همه اشیاء و در عین حال، برداشتن موانع در عمل و در مسیر تکامل است.5

قرآن "ضمیر" انسانى را به عنوان یک منبع معرفت ویژه نام مى برد. از نظر قرآن، سراسر خلقت، آیات الهى و علائم و نشانه هایى براى کشف حقیقت است. قرآن از جهان خارج انسان، به "آفاق" و از جهان درون انسان، به "انفس" تعبیر مى کند(فصلت:53) و از این راه اهمیت ویژه ضمیر انسانى را گوشزد مى نماید. اصطلاح آفاق و انفس در ادبیات اسلامى از همین جا پدید آمده است.


جاذبه هاى معنوى

از نظر اسلام، انسان موجودى است که میل دارد آزاد و رها باشد و هر کارى که مى خواهد انجام دهد;(قیامت:5) ولى از سوى دیگر، جاذبه هاى معنوى به انسان این امکان را مى دهد که دایره فعالیتش را از حدود مادیات توسعه دهد و تا افق عالى معنویات بکشاند. اصول انگیزه هاى معنوى عبارت است از: علم طلبى، خیر اخلاقى، زیبایى دوستى و خداجویى (خداپرستى).6

ازنظرقرآن،انسان از آن جهت که انسان است، جز یک کشش درونى ویژه براى حرکت در مسیر فطرى خویش ندارد و آن انگیزه خداجویى و حرکت دائمى بسوى اوست: «انا لله و اناالیه راجعون» (بقره:156) و همین جاذبه است که آدمى را به مقام لقاء الهى مى رساند: «یاایها الانسان انک کادح الى ربک کدحاً فملاقیه7 براساس این نگرش گونه هاى مختلف انگیزه هاى والاى بشرى از قبیل عدالت، حق، صدق، کرامت،زیبایى وجاودانگى و نفرت داشتن از ظلم، باطل، کذب، پستى، زشتى و نیستى، همه در راستاى انگیزه "خدا دوستى" دیده مى شود.8


ارزشها و ضد ارزشها

از نظر قرآن، انسان موجودى است برگزیده از طرف خداوند;(طه: 122) خلیفه و جانشین او در زمین;(بقره: 30) نیمه ملکوتى و نیمه مادى; (انعام:165) داراى فطرتى خدا آشنا;(سجده:9)آزاد، مستقل، امانتدار خدا و مسئول خویشتن و جهان;(اعراف:172) مسلط بر طبیعت و زمین و آسمان;(احزاب:73)ملهم به خیر و شر;(شمس:7)وجودش از ضعف و ناتوانى آغاز مى شود و به سوى قوت و کمال سیر مى کند و بالا مى رود، امّا جز در بارگاه الهى و جز با یاد او آرام نمى گیرد;(رعد:28) ظرفیت علمى و عملیش نامحدود است;(بقره:31) از شرافت و کرامت ذاتى برخوردار است;(اسراء:7)احیاناً انگیزه هایش هیچگونه رنگ مادى و طبیعى ندارد;(فجر:28)حق بهره گیرى مشروع از نعمتهاى خدا به او داده شده است، ولى در برابر خداى خودش وظیفه دار است. او براى عبادت آفریده شده،(ذاریات:56)فقط با یاد و پرستش او خود را مى یابد و اگر خداى خویش را فراموش کند، خود را فراموش مى کند و نمى داند که کیست، براى چیست و چه باید بکند و کجا باید برود.(حشر:18) او همینکه از این جهان برود و پرده تن که حجاب چهره جان است دور افکنده شود، بسى حقایق پوشیده بر وى آشکار مى گردد.(ق: 22)

در عین حال، همین موجود، در قرآن، مورد بزرگترین نکوهشها و ملامتها قرار گرفته است: «او بسیار ستمگر و بسیار نادان است.»،«او نسبت به پروردگارش بسیار ناسپاس است»، «او آنگاه که خود را مستغنى مى بیند طغیان مى کند.»،«او عجول و شتابگر است.»،«او تنگ چشم و ممسک است.» ، «او مجادله گرترین مخلوق است.»،«او حریص آفریده شده است.» ، «اگر بدى به او رسد، جزع کننده است و اگر نعمت به او رسد، بخل کننده است.»(احزاب:72)

از نظر قرآن، انسان ممدوح، انسان با ایمان و انسان مذموم، انسان فاقد ایمان است.9(اعراف:179)



 




موضوع مطلب :

چهارشنبه 87 مهر 24 :: 4:48 عصر

امکانات جانبی




جدیدترین قالبهای بلاگفا


جدیدترین کدهای موزیک برای وبلاگ

چت روم فارسی

ابزار پرش به بالا

پیوندها
لوگو
مردم می گویند، ” آدم های خوب را پیدا کنید و بدها را رها کنید.”
اما باید اینگونه باشد، ” خوبی را در آدم ها پیدا کنید و بدی آن ها را نادیده بگیرید. ”
هیچکس کامل نیست********دنیا هم به آدمهای خوش بین نیاز دارد هم به آدمهای بد بین چون افراد خوش بین هواپیما میسازند،افراد بدبین چتر نجات!
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 25
  • بازدید دیروز: 27
  • کل بازدیدها: 353061

جدیدترین قالبهای بلاگفا


جدیدترین کدهای موزیک برای وبلاگ