آیه تطهیر در تفسیر پیامبر(ص)
جعفر مرتضى حسینى عاملى
منبع : سایت بلاغ
بدون شک رسول اکرم(ص) آگاهترین مردمان به قرآن، معانى، اشارات و اهداف، و به هنگام پیچیدگى امور و نیاز به توضیح و یا تصحیح آن، مرجع و ملاذ دیگران است. آنچه در این جا نظرمان را به خود جلب مىکند این است که بعضى اوقات - بىآنکه پرسشى در کار باشد - رسول اکرم(ص) حتى در مواردى که در ابتدا گمان مىرود از امور واضح است، دست به کار شده بهتوضیح و تبیین آن مىپردازد. با این حال، هنگامى دچار شگفتى مىشویم که مىبینیم خط بازىهاى سیاسى و تعصبات جاهلى تلاش دارد همان چیز را بادستان خیانتگر خویش دچار تحریف و دگرگونى سازد که رسول خدا(ص) به توضیح، تثبیت و تصحیح آن پرداخته است و گویا از وراى پردهاى شفاف بهغیب مىنگریسته است. لیکن از آن جایى که این تلاش مذبوحانه به حذف، زیادت و یا تحریف نص قرآن منجر شده، تقریباً ممتنع و غیر عملى نمودهاست.
آنان براى رسیدن به اهداف شوم و نامیمون خود کوشیدهاند که به جاى تحریف مبانى و کلمات قرآن، به تحریف معانى و دلالتهاى آن بپردازند. امام باقر(ع) در نوشته خود به سعد الخیر، به همین مطلب اشاره فرمودهاست. آن جا که مىفرماید:
أقاموا حروفه و حرفوا حدوده فهم یروونه ولا یرعونه والجهال یعجبهم حفظهم للروایة والعلماء یحزنهم ترکهم للرعایة(1)؛
آنان حروف و کلمات قرآن را محفوظ داشته، حدود و قوانین آن را تغییر دادند، قرآن را روایت مىکنند، امّا حدودش را رعایت نمىکنند. جاهلان از این که روایت قرآن را حفظ کردهاند تعجب مىکنند و عالمان از این که حدود آن را ترک کردهاند اندوهگین هستند.
این دقیقاً همان چیزى است که در مورد آیه تطهیر به وقوع پیوست. آیهاىکه درباره اهلبیت پیامبر(ص)، که مرکز رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان هستند نازل گشت. زیرا به رغم تأکیدهاى فراوان و پى در پى پیامبر(ص) که چندین ماه و شاید تا زمان وفات آن حضرت تداوم داشت، مبنىبر این که مراد از «اهلبیت» در آیه تطهیر، فقط اهل کساء هستند وبهاستناد این آیه مبارکه از تمامى گناهان پاکیزهاند؛ هجوم دیوانهوارى رامىیابیم که هدف آن منحرف نمودن این مسأله از جایگاه حقیقىاش وبرانگیختن شبهاتى پیرامون دلالت آیه مبارکه است، حتى اگر به قیمت تکذیب پیامبر(ص) و ردّ گفتار آن گرامى به صورتى زیرکانه و پنهانى تمامشود!
روایت مفسّر قرآن
روایات بسیار زیاد آمده که تأکید دارد مقصود از «اهلبیت» در آیه تطهیر، اهل کساء هستند. این روایات را دانشمندان و عالمان حدیث مذاهب مختلف نقل کردهاند و گذشته از این که از طریق شیعه متواتر است، از طریق اهل سنت هم به تواتر روایت شده است. اهل کساء عبارتند از: پیامبر اکرم، على، فاطمه، حسن و حسین(ع).
محقق کرکى؛ مىگوید: «گذشته از روایات شیعه، که از شمار بیرون است، این مسأله به تواتر رسیده، مفید یقین مىباشد. کدام حدیث در سنت از این روایت محکمتر است که روایات اهل سنت و رجال شیعه امامیه - پیروان حقیقت که یاران خاص و خالص اهلبیت مىباشند - بر نقل آن اتّفاق نظر دارند و اگر قرار باشد که از راه سنت آن را رد کنند، هیچ روایتى در سنت نمىماند مگر این که مردود باشد.»(2)
به تعبیر مسکانى: «روایات درباره آن فراوان است.»(3) و به تعبیر دیگرى: «کثرت آن قابل شمارش نیست.»(4)
دیگرى گفته: «مفسران اجماع دارند و جمهور روایت کردهاند.»(5)
این مطلب را این گونه تفسیر کردهاند که مفسران در شمول آیه تطهیر بر اهل کساء اجماع دارند. اختلاف در این است که آیا همسران پیامبر(ص) هم در آن داخل هستند یا نه؟ یا منظور، اجماعِ کسانى است که در امر شأن نزول و مانند آن گفته آنان معتبر است. نقل این گفته پیش از این آمد.
علامه طباطبائى؛ مىگوید: «این روایات فراوان است و بر هفتاد حدیث افزون مىشود. روایاتى که در این باره از طریق اهل سنت آمده، بر روایاتى که از این دست از طریق شیعه رسیده فزونى دارد. اهل سنت آن را از طرق فراوان از امسلمه، عایشه، ابوسعید خدرى، سعد، واثلة بن اسقع، ابوالحمراء، ابن عباس، ثوبان غلام پیامبر(ص)، عبد الله بن جعفر، على و حسن بن على8 روایت کردهاند که نزدیک به چهل طریق مىشود. شیعه آن را از على، سجّاد، باقر، صادق، رضا(ع)، ام سلمه، ابوذر، ابولیلى، ابوالاسود دئلى، عمرو بن میمون اودى و سعد بن ابى وقاص از چند طریق روایت کردهاند.»(6)
با مراجعه به این روایات و سندهاى آن روشن مىشود که راویان آن بیش از این است. کافى است بدانیم که یکى از دانشمندان پیرامون آیه تطهیر کتابى تألیف کرده و اوّلین مجلّد آن را که بالغ بر چهارصد صفحه مىشود به بیان متون حدیث اختصاص داده است. وى این روایت را از بیش از پنجاه تن از صحابه نقل کرده است. این گذشته از طرق بسیار فراوانى است که از امامان دوازدهگانه عصمت و طهارت(ع) و نیز از طریق تابعین روایت شده است. این کتاب را سیدعلى موحّد ابطحى تحت عنوان آیة التطهیر فى احادیث الفریقین [ آیه تطهیر در احادیث شیعه و سنى] نوشته است. خداوند او را پاداش نیکو دهد.
قندوزى حنفى پس از نقل گفته مودّة القربى که مىگوید: رسول خدا(ص) پس از فرود آمدن آیه: وَأمُرْ أهْلَکَ بِالصَلاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیها...، مدت نه ماه بهدرخانه فاطمه مىآمد و مىگفت: إِنّما یُرِیدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَالْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً؛ چنین گفته: «این خبر از سىصد تن از صحابه روایت شده است.»(7)
نکته جالب این که: آن مرد منحرف از على(ع) و خاندان او هم که تلاشدارد بیشتر روایاتى را که در فضایل آنان آمده انکار کند، راهى جز اعتراف به صحت حدیث کساء نیافته است. وى مىگوید: «اما حدیث کساء صحیح است.»(8)
در این جا به مقدارى که این فرصت اندک به ما اجازه دهد به حدیث کساء و منابع آن اشاره مىکنیم. سپس مراد آیه تطهیر را بیان و مشخص خواهیم کرد که این آیه مبارکه بر خصوص آنان تطبیق مىکند، بدون این که بخواهیم ظهور سیاق را از بین ببریم، بلکه سیاق آیه هم به صورت قوى و کاملاً آشکارى این مطلب را تقویت و تأیید مىکند. سپس به دلایلى اشارهمىکنیم که دیگران در تأیید اقوال خویش آوردهاند، مانند کارى که در فصل اوّل کردیم.
منابع حدیث کساء
حدیث کساء، متون فراوانى از طریق بسیارى از صحابه و تابعین دارد. تمام این متون مىرساند که رسول خدا(ص) پارچهاى به دست گرفت و على، فاطمه، حسن و حسین(ع) را زیر آن برد و فرمود:
إِنَّما یُرِیْدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ ویُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیْراً.
بعضى از روایات مىگوید: پیامبر(ص) براى پاکیزگى آنان دعا فرمود.(9)
این همه تأکید چرا؟
ملاحظه مىشود که رسول خدا(ص) اصرار شدیدى بر این مسأله داشت و تلاش کرد تا هرچه بیشتر به ثبوت، تأکید و نیز رسوخ آن در بینش مردم بپردازد.
آنگاه به زدودن هرگونه شبهه یا شک و تردیدى درباره مصادیق اهلبیتدر آیه تطهیر پرداخت و هر فرصتى را از صاحبان اغراض سیاسى و تمایلات و تعصبات جاهلى براى تحریف یا تضعیف آن گرفت. رسولاکرم(ص) این کار را از طریق شیوه عملىاى که در پیش گرفت و طرحبسیار مناسبى که پیاده کرد، اجرا نمود، چه آن حضرت(ص) مدت ششماه(10) هرگاه که براى نماز از خانهاش بیرون مىرفت، به حجره فاطمه3 مىآمد و مىگفت:
الصلاة یا اهلَ الْبَیْتِ، إِنَّما یُرِیْدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً.
نماز، اى اهلبیت! و آنگاه آیه مبارکه تطهیر را تلاوت مىفرمود.
این مطلب از چندین نفر روایت شده است. بعضى نه ماه گفتهاند.(11)
به نظر ما ممکن است یکى از دو رقم 9 و 6 [که در عربى بدین صورت نوشته مىشود: تسعه - سته] به دلیل نبودِ نقطه در سابق و نیز نزدیکى رسمالخط دو لفظ به هم، تصحیف دیگرى باشد.
چهل صبح(12)، یک ماه(13)، هفت ماه(14)، هشت ماه(15)، ده ماه(16)، هفده ماه(17) و نوزده ماه
(18). در برخى از منقولات رقم معینى بیان نشده است.(19) همچنین گفتهاند: پیامبر(ص) تا آخر عمر بدین کار ادامه داد.(20) بعضى گفتهاند: «این خبر با اسناد، از سىصد تن از صحابه روایت شده است. بعضى هجده ماه و بعضى ده ماه گفتهاند.»(21)
موضوع مطلب :