سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قاصدک پر طلایی(حمیدرضا قدرتی)
09132147634***09190424302****09136931595
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من
.


مردم می گویند، ” آدم های خوب را پیدا کنید و بدها را رها کنید.” اما باید اینگونه باشد، ” خوبی را در آدم ها پیدا کنید و بدی آن ها را نادیده بگیرید. ” هیچکس کامل نیست********دنیا هم به آدمهای خوش بین نیاز دارد هم به آدمهای بد بین چون افراد خوش بین هواپیما میسازند،افراد بدبین چتر نجات!
آرشیو وبلاگ

آسیب‏شناسى دین در سیره علوى

فاضل حسامی

آسیب شناسی دینداری

مقدمه

دین به عنوان یک واقعیت، موضوع تحقیق‏هاى گوناگون در هر یک از رشته‏هاى مختلف علوم مى‏باشد.تلاش‏هاى علمى متکلمان، فیلسوفان، مورخان درباره دین و قلمرو آن، بیانگر این ادعاست.نوشتار حاضر با رویکرد جامعه‏شناختى، تلاشى اندک در راستاى پاسخ به این سؤال است که «از منظر على علیه السلام چه عوامل و متغیرهایى موجب آسیب‏دیدگى دین مى‏شود؟» لازم است مقدمتا، دو مفهوم «دین‏» و «آسیب‏» هاى آن تعریف شوند:

دین ابعاد گوناگون و متعددى را شامل مى‏شود که به طور خلاصه عبارتند از:

الف.نفس‏الامرى: دین به عنوان یک واقعیت دربرگیرنده بخشى از «علم الهى‏» است و به همین جهت ازلى و ابدى است و هیچ‏گونه تغییر و تحول و یا تناقضى در مجموعه آن راه ندارد چه رسد به آن‏که با آسیب رو به رو گردد. (1)

ب.مستند: از آنجا که خالق یکتا خواهان سعادت و کمال بشر است و «دین نفس الامرى‏» متضمن آن است و بشر از راه‏هاى عادى نمى‏توانسته بدان دست‏یابد، خداوند انبیا و اولیا و متون مقدس آسمانى را فرستاد تا پل ارتباطى بین خدا و بندگان بوده و زمینه تعالى و کمال انسان را فراهم کند.براى آن که تفاسیر متعدد و قرائت‏هاى متناقض با دین در آن راه نیابد، معیارهاى خاصى را براى تفسیر دین معرفى نموده تا مفسرین و فقیهان براساس آن معیارها، دین را براى مؤمنان معرفى کنند; چه درغیر این صورت، انسان‏ها به فرامین و دستورهاى الهى دسترسى نخواهند داشت و در نتیجه، هر کسى به فراخور فهم خویش تفسیرى از خدا و معتقدات دینى ارائه خواهد نمود که با حقیقت دین ناسازگار مى‏افتد.

ج.عینى: لایه و سطح دیگرى که مى‏توان در نظر گرفت، دین در باور مؤمنان است که التزام‏هاى ذهنى و عملى اعضاى جامعه دینى را شامل مى‏شود.چه بسا مواردى موجب گردد که شهروندان التزام خود را نسبت‏به دین از دست‏بدهند; هر چند دین به معناى دوم آن، هم‏چنان دست نخورده باقى بماند.

منظور از «آسیب‏» هاى دین، عوامل و متغیرهایى است که موجب مى‏شود دین مستند و یا عینى از اصول اولیه خود فاصله گرفته و در تفسیر و در تحقق آن، برخلاف آن حقیقت واحد گام برداشته شود.بنابراین، آسیب‏شناسى دین کشف عوامل و متغیرهایى است که موجب مى‏شود دین از محتواى موردنظر و یا روش‏هاى مقبول دست‏یابى به آن فاصله گرفته، دچار انحراف و بى‏راهه گردد.

بدیهى است که «دین نفس‏الامرى‏» نمى‏تواند آسیب‏پذیر باشد; زیرا هیچ تغییر و دگرگونى در آن راه ندارد.اما در سطوح دوم و سوم دین، آسیب‏دیدگى امکان‏پذیر است; زیرا ممکن است تفاسیرى مخالف با آن حقیقت اولیه ارائه گردد و با برخى زمینه‏هاى نظرى، سیاسى و اجتماعى، راه را براى انحراف دین مهیا سازد و یا آن‏که افراد جامعه به هنجارهاى دینى عمل نکنند.

ناهمنوایى با دین، گویاى عدم حاکمیت آن خواهد بود و این به معناى آسیب دین است; زیرا دین براى تنظیم رفتارهاى بشر آمده است.

نکته قابل توجه دیگر این است که هر چند مفهوم دین در ادبیات جامعه‏شناختى مفهومى عام و کلى است و شامل مجموعه‏اى از عقاید و مناسک دربرگیرنده امور «مقدس‏» و «غیر مقدس‏» و یا «دنیوى‏» و «معنوى‏» مى‏گردد، اما در این مقال و در کلام امیرالمؤمنین علیه السلام منظور، دین اسلام با ویژگى‏هاى خاص خود است.چنان‏که مى‏فرماید: «کسى که جز اسلام آیینى برگزیند زیانش مسلم، دستگیره ایمانش گسسته و سقوط او شدید خواهد بود و سرانجام غم و اندوهى طولانى و عذابى مهلک خواهد داشت‏» . (2)

و نیز در خطبه 198 بیان مى‏دارند که این اسلام دین منتخب خدا مى‏باشد. (3)

اهمیت دیندارى
قوام، استحکام و انسجام اجتماعى در هر جامعه‏اى بسته به نظام فرهنگى و مجموعه عقاید و باورها، ارزش‏ها و هنجارهاى آن جامعه است.بدون التزام و پاى‏بندى به آن مجموعه، نه تنها جوهره آن جامعه و تمایزش با دیگر جوامع و اجتماعات مشخص نمى‏شود، بلکه کنش اعضاى جامعه نیز دست‏خوش نابسامانى و در نهایت، کشمکش و نارضایتى و...مى‏گردد.از منظر اسلام، زندگى و حیات آدمى یک زنجیره طولانى به هم متصل است که بخشى از آن در دنیاى مادى قرار دارد و بخش دیگر متعلق به ماوراء ماده است.بنابراین، نظام فرهنگى اسلام عهده‏دار بایدها و نبایدهاى مطابق با سراسر این حیات است.اگر دین در عرصه اجتماع حضور فعال داشته باشد، روابط فردى و اجتماعى به شکل کاملا هنجارى تجلى مى‏کند در غیر این‏صورت، هیچ‏گونه تضمینى براى پاسدارى از هنجارهاى دینى وجود ندارد در نتیجه، نظام کنش اعضا برهم خورده با اختلال و بحران مواجه مى‏گردد. (4)

تعریف اسلام
همان‏طور که گذشت، مقصود از دین در این مقال اسلام است.حال شایسته است‏به تعریف اسلام از منظر مولى اشاره کنیم.حضرت در تعریف اسلام مى فرمایند: اسلام را چنان تفسیر مى‏کنم که هیچ‏کس پیش از من آن‏را چنین تفسیرى نکرده باشد، اسلام همان تسلیم است (تسلیم در برابر فرمان خدا) و تسلیم همان یقین است (چرا که تسلیم بدون ایمان و یقین ممکن نیست) و یقین همان تصدیق است (چرا که تا علم و تصدیق حاصل نشود، یقین حاصل نمى‏شود) و تصدیق همان اقرار است. (چرا که تصدیق در درون کافى نیست‏باید آن را افشا کرد) و اقرار همان احساس مسؤولیت است (چرا که بدون آن لفظى است‏بى‏معنا) و احساس مسؤولیت همان عمل است (چرا که نتیجه احساس مسؤولیت عمل مى‏باشد) . (5)

تعریف آسیب
آسیب و انحراف و یا کج‏روى مفاهیمى مشابه و معادل هستند.مفهوم مشترکى که در این دو واژه مى‏توان یافت عبارت است از: عدم التزام به آن‏چه که باید باشد. بنابراین، عدم التزام عملى به هنجارهاى مورد قبول جامعه، آسیب شناخته مى‏شود. همین بیان خود در برگیرنده دو قلمرو است.هنجارهاى مورد قبول جامعه خود شکل مطلوب و «باید» به خود مى‏گیرد.بنابراین، آسیب‏شناسى به معناى آن است که در عمل «بایدها» چه میزان رعایت نگردیده است.

تعریف آسیب‏شناسى دین
در هر حوزه و قلمرویى اگر بتوان وجهى «آرمانى‏» و «بایدى‏» به تصویر کشید، عدم دست‏یابى بدان و یا چالش بین «هست‏» و «باید» به نوعى آسیب شمرده مى‏شود.بر اساس همین الگو، دین به عنوان یک واقعیت عینى و مجموعه‏اى از ایده‏هاى نظرى و عملى است که مى‏بایست تمام عرصه حیات جمعى را پوشش دهد.اگر دین به هدف خود نرسد و نقش و کارکرد خود را به خوبى ایفا نکند، دچار آسیب شده است.

زمینه‏هاى پیدایش آسیب‏زایى

الف - فتنه
اگر به هر دلیلى «دین‏» حاکمیت‏خود را از دست دهد، با آسیب روبه‏رو مى‏گردد.حال سؤال این است که چگونه مى‏شود «دین‏» حاکمیت‏خود را در جامعه از دست‏بدهد.حالات مختلف جوامع، تحت تاثیر عوامل و متغیرهاى مختلف اجتماعى است.از جمله این عوامل، دگرگونى‏هاى اجتماعى است که ممکن است عرصه‏هاى مختلفى را شامل شود.گاه قلمرو فرهنگ و باورهاى جامعه را در برمى‏گیرد و گاه سایر عرصه‏ها را.گاه رنگ و بوى اصلاحى و بازسازى دارد و گاه در جهت تخریب عمل مى‏کند.از جمله عوامل مخرب، فتنه‏ها در جامعه است.منظور از «فتنه‏» همان دگرگونى‏هاى اجتماعى است که با سوگیرى‏هاى خاص خود همراه است. (6)
اصولا در فتنه‏ها و دگرگونى‏هاى اجتماعى، نوعى اختلال و عدم ثبات سیاسى وجود دارد (7) و جامعه فتنه‏زده با آشوب و اضطراب و تشویش هم‏راه مى‏شود.فتنه‏ها اعتراضى است‏به نظم موجود و طرحى دربراندازى و تغییر، که جامعه را با هرج و مرج و بحران روبه‏رو مى‏کند.در این‏گونه بحران‏ها همه ساخت‏هاى اجتماعى متاثر از شرایط محیطى و پیرامون با عدم نظم و ثبات مواجه شده و شرایط بى‏هنجارى، (
Anomy) بر جامعه حاکم مى‏گردد.به همین دلیل است که امیرالمؤمنین علیه السلام در عرصه‏هاى مختلف و دوره‏هاى گوناگون هشدار مى‏دهند و کارکردهاى منفى فتنه‏ها را متذکر مى‏گردند:
«او [پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله] را زمانى فرستاد که مردم در درون فتنه‏ها قرار داشتند، رشته‏هاى مذهب گسسته و ارکان ایمان و یقین متزلزل شده، راه‏هاى اساسى براى شناخت‏حق مختلف، و امور مردم پراکنده و متشتت، راه فرار از فتنه‏ها باریک و پناه‏گاه ناپیدا، هدایت فراموش شده و گم‏راهى و نابینایى همه را فراگرفته بود، خداى رحمان معصیت مى‏شد، و شیطان یارى مى‏گردید، ایمان بدون یاور مانده، ارکان آن فرو ریخته و نشانه‏هایش دگرگون شده بود» . (8)
در این خطبه شرایط اجتماعى - فرهنگى جامعه عربستان به هنگام بعثت پیامبراکرم صلى الله علیه وآله تبیین شده است.گسستگى در حلقه‏ها و بخش‏هاى مختلف دین و هرج و مرج در باورها و ایده‏ها به گونه‏اى است که دین ثبات و کارکرد خود را از دست داده و نتوانسته بود انسجام و وحدت لازم را براى جامعه ایجاد و تداوم بخشد.گاه بحران‏ها و هرج و مرج‏هاى اجتماعى بر اثر برخى فعالیت‏هاى نهادها و یا سازمان‏هاى اجتماعى روى مى‏دهد و گاه برخى کنش‏هاى هدف‏مند در جامعه از ناحیه برخى کنشگران، این‏گونه بحران‏ها را در جامعه ایجاد مى‏نماید و جریان انحرافى شکل مى‏گیرد.بنابراین، ممکن است‏خاستگاه بحران‏ها عملکرد برخى اشخاص باشد که در قالب جریان‏هاى سیاسى - اجتماعى و با وجود تشکل‏هاى رسمى به وجود آید و یا این‏که در قالب نظریه‏پردازى و به‏طور غیر رسمى در جنبه‏هاى تئوریک و علمى.
«دو نفر در پیشگاه خداوند مبغوض‏ترین مردمند: 1- کسى که خداوند او را به خود واگذار کرده است و از راه راست منحرف گشته و به سخنان ساختگى و دور از حق و حقیقت و بدعت‏هاى خویش دل‏بسته و به سرعت در راه گم‏راه ساختن مردم گام برمى دارد و براى افرادى که فریبش را بخورند فتنه است، وى از مسیر هدایت پیشینیان گم‏راه گشته..» . (9)
در چنین شرایطى است که جابه‏جایى در ابزارها و وسایل موردنیاز فهم و تفسیر دین و هنجارهاى دینى رخ مى‏نمایاند و به جاى مراجعه به منابع مقدس و ناب، ابزارهاى غیراصلى و نابجا به‏کار گرفته مى‏شود.انتخاب و ورود به موضوع‏هاى موردنظر انتخابى و گزینشى، وسایل و ادوات و منابع تحقیق جهت‏دار و سوگیرى شده با روش‏هاى غیر متعارف، نتایجى به بار مى‏آورد که دیگر «دین‏» نیست، بلکه مجموعه‏اى از معارف و شناخت‏هاى بشرى است; زیرا آن یافته‏ها چیزى است که مفسر خود گزینش کرده و در ذهن خود پرورانده و خواهان آن نتایج‏بوده است و این نقطه شروع «فتنه‏» است.طبعا در چنین شرایطى، ذهنیت‏ها به جاى حقایق و واقعیت‏ها مى‏نشیند و تفاسیر معنا و محتوا و کارکرد خود را از دست مى‏دهد.و چون در این تفسیرها رگه‏هایى از واقعیت نیز مشاهده مى‏شود که با ذهنیت‏ها آمیخته شده، تفکیک آن‏ها از هم کارى بس مشکل خواهد بود و نتایجش انحراف در طراحى هنجارهاى دینى و سپس کج‏روى مؤمنان و متدینان مى‏شود.
«همواره آغاز پیدایش فتنه‏ها، پیروى از هوس‏هاى آلوده و احکام و قوانین مجعول و اختراعى است; احکامى که با کتاب خدا مخالفت دارد و جمعى بر اساس آن احکام و هوس‏ها و برخلاف آیین حق بر جمعى دیگر حکومت مى‏کنند.اگر باطل از حق کاملا جدا مى‏گردید، بر آنان که پى‏جوى حقیقتند پوشیده نمى‏ماند، و چنان‏چه حق از باطل خالص مى‏شد، زبان معاندان از آن قطع مى‏گردید، ولى قسمتى از حق و قسمتى از باطل را مى‏گیرند و به هم مى‏آمیزند..» . (10)

شرایط اجتماعى پیدایش فتنه
در هر جامعه‏اى ابزارهایى براى پیش‏گیرى از انحراف پیش‏بینى شده و در صورت وقوع انحراف، اهرم‏هایى براى مقابله با انحراف در نظر گرفته مى‏شود و فتنه‏ها جریان‏هاى اجتماعى انحرافى هستند و رشد و فراگیرى فتنه‏ها، نیازمند پیدایش شرایط اجتماعى مساعد است تا بتواند فعالانه در جامعه حضور پیدا کند.از سوى دیگر، همه انسان‏ها به طور طبیعى گرایش به آن دارند که تمایلات خود را به منصه ظهور برساند و از لذت‏ها کام بگیرند.نکته اساسى و اصولى در این‏جا نهفته است که کام‏جویى از لذت‏ها و خوشى‏ها هر چند طبیعى است، اما لذت‏ها و خوشى‏ها امورى هستند بیرون از خصوصیات فردى.این خصوصیت و ویژگى جوامع انسانى بهترین وسیله و مساعدترین شرایط براى پیدایش و رشد فتنه‏ها را فراهم مى‏کند; چه آن که وقتى موانعى بر سر راه فعالیت نهادهاى مرتبط با این نیاز و ضرورت اجتماعى وجود داشته باشد، على‏الاصول این خلا و نیاز توسط اشخاص و دستگاه‏هاى دیگر و غیر مرتبط با آن نیاز تامین مى‏شود.و چون بعضا سود و پاداش‏هایى هم به دنبال خواهد داشت، رفته رفته فراگیر شده و در مقابل باورها و ارزش‏ها و هنجارهاى واقعى، ایستاده و آن‏ها را به انزوامى‏کشانند. (11)
از جمله موانع فعالیت نهادها، مى‏توان ازحضور رهبران سنتى که به نحوى از اقتدار سنتى برخوردارند نام برد.آنها براساس سنت‏هاى پیشین خود که از جایگاه خاصى در نظام اجتماعى برخوردارند بهره جسته و سلسله‏اى از باورهاى حافظ منافع خود را در سطح جامعه پراکنده نموده و یا از سنت‏هاى جارى حمایت و پشتیبانى مى‏کنند تا بدین‏وسیله از احترام و پایگاه اجتماعى خود براى ادامه آن سنت‏ها بهره ببرند.همین امر به نوبه خود باعث اقتدار بیش‏تر آن‏ها شده و بدان رونق و استمرار مى‏بخشد.حضرت در همین زمینه مى‏فرمایند: «زنهار، زنهار از پیروى و طاعت‏بزرگ‏ترها و رؤسایتان برحذر باشید; همان‏ها که به واسطه موقعیت‏خود تکبر مى‏فروشند، همان‏ها که خویشتن را بالاتر از نسب خود مى‏شمارند و کارهاى نادرست را به خدا نسبت مى‏دهند و به انکار نعمت‏هاى خدا برخاستند تا با قضایش ستیز کنند و نعمت‏هایش را نادیده گیرند، آن‏ها پى و بنیان تعصب و ستون و ارکان فتنه و فساد و شمشیرهاى تفاخر جاهلیتند» . (12)

کارکردهاى منفى فتنه
وقوع و پیدایش فتنه‏ها کارکردهاى مختلفى دارد که مهم‏ترین آن‏ها، کم‏رنگ شدن باورها و عقاید است.تغییر و تحول و دگرگونى عمیق در بالاترین سطح نظام فرهنگى موجب کج‏روى در تنظیم روابط اجتماعى انسان‏ها مى‏گردد. (13)
پس از آن‏که اصل معتقدات و باورها دچار دگرگونى شدید گردید، وحدت و انسجام درونى جامعه در سطح عقاید و باورها جاى خود را به تشتت‏باورها و ایده‏ها مى‏دهد و همین تفرقه در سطح ایده‏ها و آراء در لایه‏هاى زیرین اثر کرده و ضمن مشروعیت‏بخشیدن به کجروى‏ها، موجب نابسامانى اجتماعى مى‏شود.ارزش‏ها و ضد ارزش‏ها به هم مى‏آمیزد و هنجارها رنگ مى‏بازد، نهادها و سازمان‏ها تضعیف مى‏گردد و در نتیجه کارکردهاى مثبت‏خود را از دست مى‏دهند.حضرت از جمله پیامدهاى فتنه را چنین بیان مى‏کنند: «سپس فتنه‏اى اضطراب آور و شکننده و نابود کننده، آغاز خواهد شد، قلب‏هائى پس از استوارى مى‏لغزند و مردانى پس از درستى و سلامت گمراه مى‏گردند.افکار به هنگام هجوم این فتنه پراکنده و عقاید پس از آشکار شدنش مشتبه مى‏شوند.آن کسى که به مقابله‏اش برخیزد، فتنه پشتش را مى‏شکند و کسى که در فرو نشاندن آن تلاش کند، فتنه وى را درهم مى‏کوبد..» . (14)
با توجه به همین کارکردهاى منفى عمیق است که على علیه السلام تلاش مى‏کند تا یکى از مهم‏ترین فتنه‏ها و رخدادهاى اجتماعى و سیاسى عصر خویش را تحلیل و تبیین کند تا از انحراف افراد جامعه خویش و آیندگان جلوگیرى شود.چه آن‏که عمق بخشیدن به معتقدات و باورهاى اجتماعى توسط نهادهاى مختلف اجتماعى صورت مى‏گیرد که همگى به طور مستقیم و غیرمستقیم در آن دخالت دارند.عمده‏ترین نهادهاى درگیر در این امر، نهاد حکومت و سیاست ونهاد دین است.معتقدات و باورهاى حاکم برنهاد حکومت و نهاد دین به تمامى نهادها، سازمان‏ها، گروه‏ها و...رسوخ مى‏کند و جامعه همان رنگ و بو را به خود مى‏گیرد; چنان‏که رسول گرامى اسلام صلى الله علیه وآله به وضوع این نکته اساسى را بیان فرموده‏اند: (15) از همین منظر و به همین دلیل است که حاکمیت‏بنى‏امیه فتنه معرفى مى‏گردد; (16) چه آن‏که حاکمیت‏بنى‏امیه فقط بخشى از نهاد حکومت نیست، بلکه تمام نهاد حکومت و نهاد دین معرفى مى‏شود.آنان سیاست‏گزاران و مجریان حکومت و در عین حال عالمان و مفسران دین شناخته مى‏شدند که علاوه بر زعامت و رهبرى سیاسى، رهبرى دینى جامعه را بر عهده داشتند و درست‏به همین دلیل، بر تمام بخش‏هاى جامعه تسلط و حاکمیت‏خود را برقرار ساخته بودند.
عوامل و کارگزاران جامعه‏پذیرى پیش‏بینى شده در نهاد دین هم‏چون مساجد و منابر و خطبه‏هاى نمازجمعه و کلیه اجتماعات رسمى مسلمین در اختیار بنى‏امیه است.از این رو، هم «امراء» و هم «علماء یا فقهاء» (17) یک‏جا جمع‏اند.پشتوانه‏هاى اقتصادى رسمى و غیر رسمى موجود در نهاد اقتصاد در اختیار دستگاه بنى‏امیه بود و کلیه امکانات موجود در راستاى تحکیم حاکمیت‏بنى‏امیه، که همانا تضعیف آموزه‏هاى دینى و سنت معصومین علیهم السلام و دین راستین بود، به کار گرفته مى‏شد. بنابراین، کلیه شرایط و زمینه‏هاى لازم براى انحراف وجود داشت.به همین دلیل نیز على علیه السلام ازخطر فتنه بنى‏امیه خبر مى‏دهد و تلاش مى‏کند روشن‏گرى‏هاى لازم را بنماید.مهم‏ترین انحراف در حکومت‏بنى‏امیه پیدایش این رخداد است که نهاد «دین‏» ابزار و وسیله حاکمیت‏بخشیدن به حکومت‏شده و در واقع نهاد دین جایگاه اصلى خود را از دست داده است.به جاى آن‏که دین «بایدها» و «نبایدها» را براى حکومت و سیاست و زمامداران حکومتى معین و طراحى کند، حاکمان بنى‏امیه با دستکارى در آموزه‏هاى دینى و بیان تفسیرهاى متعارض با دین آن را ابزار دست‏خویش قرار دادند.بنابراین، هر گاه حاکمیت‏به دنبال تطبیق خود با دین باشد در مسیر دیندارى حرکت مى‏کند و آن‏گاه که دین ابزار قدرت مداران شد، موجب آسیب‏زدگى مى‏گردد.

 




موضوع مطلب :

پنج شنبه 87 شهریور 21 :: 2:49 عصر

امکانات جانبی




جدیدترین قالبهای بلاگفا


جدیدترین کدهای موزیک برای وبلاگ

چت روم فارسی

ابزار پرش به بالا

پیوندها
لوگو
مردم می گویند، ” آدم های خوب را پیدا کنید و بدها را رها کنید.”
اما باید اینگونه باشد، ” خوبی را در آدم ها پیدا کنید و بدی آن ها را نادیده بگیرید. ”
هیچکس کامل نیست********دنیا هم به آدمهای خوش بین نیاز دارد هم به آدمهای بد بین چون افراد خوش بین هواپیما میسازند،افراد بدبین چتر نجات!
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 3
  • بازدید دیروز: 2
  • کل بازدیدها: 351897

جدیدترین قالبهای بلاگفا


جدیدترین کدهای موزیک برای وبلاگ