سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قاصدک پر طلایی(حمیدرضا قدرتی)
09132147634***09190424302****09136931595
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من
.


مردم می گویند، ” آدم های خوب را پیدا کنید و بدها را رها کنید.” اما باید اینگونه باشد، ” خوبی را در آدم ها پیدا کنید و بدی آن ها را نادیده بگیرید. ” هیچکس کامل نیست********دنیا هم به آدمهای خوش بین نیاز دارد هم به آدمهای بد بین چون افراد خوش بین هواپیما میسازند،افراد بدبین چتر نجات!
آرشیو وبلاگ

واژه "سلامت" را بارها شنیده‌ایم و بینش از همه دو عبارت "سلامت جسم" و "سلامت روان" به گوشمان خورده یا درباره‌شان مطالعه کرده‌ایم، فیلم دیده‌ایم و بخش اخبار تلویزیون هر روز راجع به این دو گزارش یا خبر پخش می‌کند. سلامت روان در این سال‌ها بسیار مورد توجه است و پزشکان و دانشمندان بیش از پیش راجع به وجود پیوند عمیق بین جسم و روان و آسیب‌های دو جانبه‌شان تاکید دارند ولی از کجا بفهمیم که از سلامت روان برخورداریم؟
تعادل بین احساسات و منطق نشانه مهمی است. یک انسان سالم که زندگی متعادل و روابطی حساب شده دارد، از روان سالمی هم برخوردار است. احساسات در زندگی این شخص جایگاه و ارزش مشخص و خاص خودشان را دارند و منطق و استدلال هم جایگاه معلومی داشته وظایفش را به خوبی انجام می‌دهد. این انسان خوش‌خلق و اجتماعی بوده مثبت اندیش است و بدون تعقل و خردمندی کاری را شروع نکرده بدون دلیل هم دست از کار نمی‌کشد یا بی‌جهت هم به کاری بیهوده ادامه نمی‌دهد.
کسی که دارای روانی سالم است و منطق و عقل خود را بر مبنای آن جلو می‌برد، خود محور و افراطی نیست، هنگام قضاوت‌ها، شتابزده عمل نمی‌کند و بی‌جهت و برپایه احساساتی شدید و هیجانی از کسی یا حالتی طرفداری نمی‌کند. به علاوه او بدبین نیست و آن‌قدر به منطق و حساب و کتاب متوسل نمی‌شود که همه چیزها را زشت و سیاه ببیند.
با این اوصاف، نه تنها یک روان سالم زود آشفته نمی‌شود و با هیجان و احساس کنترل نشده واکنش نشان نمی‌دهد، بلکه رفتارهای نامتعادل و افراطی دیگران هم او را از جابه در نمی‌برد. موقعیت‌های اضطراری آن‌قدر او را مضطرب و نگران نمی‌کنند که نتواند هیچ کاری انجام دهد. او به اندازه‌ای مفید نگران می‌شود که او را به کار و تلاش بیشتر وا دارد. امروزه اضطراب و نگرانی‌ها مسری به نظر می‌آیند و همه از آشفتگی و پریشانی خاطر شکایت می‌کنند. اکثر افراد نگران و مضطرب فراموش کرده‌اند که باید در زمان حال زندگی کنند و مدام با یادآوری خاطرات تلخ گذشته و ناکامی‌ هایشان خود را سرزنش می‌کنند و با اضطراب راجع به آینده، عملکرد کنونی خودرا هم خراب می‌کنند. انسانی که روانی سالم و متعادل دارد از چنین حالاتی پرهیز می‌نماید.
شوق زندگی و عشق به زندگی کردن، نیروهایی‌اند که در وجود انسان‌هایی یافت می‌شوند که از روانی سالم بهره‌مندند. عادت کرده‌ایم که این توانایی‌ها را در کودکان ببینیم و تعداد جوانانی که مانند کودکان به زندگی عشق بورزنند کاهش یافته است. افراد شاد و علاقه‌مند به زندگی هم در کارهایشان با مشکل روبه‌رویند و گاه گرفتاری‌های زندگیشان از آن‌هایی که خود را بدبخت حس می‌کنند هم بیشتر است ولی آدم‌های سرحال و متعادل، مشکلات را به گونه‌ای متفاوت نگاه می‌کنند که باز هم از تعادل بین قوای منطقی و استدلالی و نیروهای عاطفی و حسی، سرچشمه می‌گیرد.
نکته دیگر، درباره چگونگی استفاده از منطق و استدلال در کسانیست که از سلامت روان برخوردارند. تخیل و استدلال‌های منطقی، دو نیرو هستند که وجود تعادل بین آن‌ها مشخصه یک روان سالم است. با وجود این است که شخص می‌تواند راه‌حل‌های ثابت شده را به خوبی مورد استفاده قرار دهد و خلاقیت و راه‌حل‌های بدیع را هم به خدمت گیرد.
افراد مورد بحث، زندگی هدفمندی را در پیش گرفته‌اند که اهداف وضع شده در آن، متناسب با توانایی‌ها، کاستی‌ها، امکانات و محدودیت‌هایشان تنظیم شده‌اند.
افرادیکه به وضعیت اطرافیانشان توجه دارند، به محیط زندگیشان دقت می‌کنند و به احساسات و نیازهای دیگران احترام می‌گذارند، متعادل بوده سلامت روان خوبی دارند.
مردمان معتمد به نفس، با پشتکار و متکی به خود، توانایی‌ها و ناتوانی‌هایشان را به خوبی می‌شناسند، از منطق و احساساتشان درست و به تعادل استفاده می‌‌کنند و با برآورد و مطالعه شرایط هم دقیق و با تفکری مثبت جلو می‌روند. به همین خاطر از این که مسخره‌شان کنند یا شکست بخورند، خجالت نمی‌کشند و نمی‌ترسند. و همه این مشخصات، در افرادی که روانی سالم و زندگی متعادلی داشته باشند، دیده می‌شود.
علاوه بر این، مردمان مذکور حسود نیستند و دیگران را هم در راه موفقیت و بهبود شرایطشان کمک و راهنمایی می‌کنند. اینان آن‌قدر به خودشان اعتماد دارند که بدون هراس از عقب ماندن در جاده پیشرفت، دیگران را تشویق و راهنمایی و کمک می‌کنند. و همه از دیدن این آدم‌ها و معاشرت با آنان شاد می‌شوند و لذت می‌برند. روان سالم و زندگی متعادلشان تصاویری امیدبخش و دلگرم‌کننده پدید می‌آورند. اینان با سخاوت و بدون توقع خوبی می‌کنند و سعی دارند که گنج گران‌بهای خود را به دیگران هم هدیه کنند. این گروه از این که دیگران هم راز موفقیت و کامیابیشان را بفهمند، نگران و ترسان نیستند بلکه می‌دانند گنج ارزشمندی که در یک روح و روان سلامت و زندگی متعادل نهفته است با هدیه دادن و بخشش از آن، بی‌مقدار نشده بر بهایش نیز افزوده خواهد شد.



روان سالم چیست؟

نقش ارزش‌ها در سلامت روان
عامل پیدایش بسیاری از ناسازگاری‌ها و نابهنجاری‌های روانی ناشی از تضادهای ارزشی و عدم استقرار یک نظام ارزشی سازمان یافته در فرد ذکر شده است. یکی از شرایط لازم جهت دستیابی به سلامت روان، برخورداری از یک نظام ارزشی منسجم می‌باشد.در این مقاله به تعریف سلامت روانی و به? ملاک داشتن روانی سالم از نظر ونتیز اشاره می‌کنیم.در آستانه قرن بیست و یکم، انسان مضطرب، افسرده و بحران‌زده عصر حاضر، بیش از هر زمان دیگری خود را درگیر سوال‌هایی اساسی می‌یابد. می‌توان بر این نکته تاکید کرد که ارزش‌ها، اساس و بنیان یکپارچگی شخصیت سالمند. در حقیقت، ارزش‌ها، سازمان‌دهنده‌های اصلی اعمال و رفتارهای شخصیت رشدیافته به شمار می‌روند و سلامت روان، بی‌تردید، محصول چنین شخصیتی است. با توجه به روابط موجود بین ارزش‌ها و سلامت روان، معیارهای سلامت و بیماری روانی از دیدگاه اسلام مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد. اما پیش از این، تعریفی از سلامت روانی ضروری به نظر می‌رسد:
? تعریف «سلامت روان»
تاکنون تعاریف متعددی از «سلامت روان» ارائه شده که همگی بر اهمیت تمامیت و یکپارچگی شخصیت تاکید ورزیده‌اند. گلدشتاین سلامت روانی را تعادل بین اعضا و محیط در رسیدن به خود شکوفایی می‌داند. چاهن نیز سلامت روانی را وضعیتی از بلوغ روان شناختی تعبیر می‌کند که عبارت است از حداکثر اثربخشی و رضایت به دست آمده از تقابل فردی و اجتماعی که شامل احساسات و بازخوردهای مثبت نسبت به خود و دیگران می‌شود. در سال‌های اخیر، انجمن کانادایی بهداشت روانی، «سلامت روانی» را در سه بخش تعریف کرده است:
? بخش اول: بازخوردهای مربوط به «خود» شامل:
الف) تسلط بر هیجان‌های خود؛
ب) آگاهی از ضعف‌های خود؛
ج) رضایت از خوشی‌های خود.
? بخش دوم: بازخوردهای مربوط به دیگران شامل:
الف) علاقه به دوستی‌های طولانی و صمیمی؛
ب) احساس تعلق به یک گروه؛
ج) احساس مسوولیت در مقابل محیط انسانی و مادی.
? بخش سوم: بازخوردهای مربوط به زندگی شامل:
الف) پذیرش مسوولیت‌ها؛
ب) ذوق توسعه امکانات و علائق خود؛
ج) توانایی اخذ تصمیم‌های شخصی؛
د) ذوق خوب کار کردن.
? چاهن به ذکر پنج الگوی رفتاری در ارتباط با سلامت روان مبادرت ورزیده است:
?) حس مسوولیت پذیری: کسی که دارای سلامت روان است، نسبت به نیازهای دیگران حساس بوده و در جهت ارضای خواسته‌ها و ایجاد آسایش آنان می‌کوشد.
?) حس اعتماد به خود: کسی که واجد سلامت روانی است، به خود و توانایی‌هایش اعتماد دارد و مشکلات را پدیده‌ای مقطعی می‌انگارد که حل شدنی است. از این رو، موانع، خدشه‌ای به روحیه او وارد نمی سازد.
?) هدف مداری: به فردی اشاره دارد که واجد مفهوم روشنی از آرمان‌های زندگی است و از این رو، تمامی نیرو و خلاقیتش را در جهت دستیابی به این اهداف هدایت می‌کند.
?) ارزش‌های شخصی: چنین فردی در زندگی خود، از فلسفه‌ای خاص مبتنی بر اعتقادات، باورها و اهدافی برخوردار است که به سعادت و شادکامی خود یا اطرافیانش می‌انجامد و خواهان افزایش مشارکت اجتماعی است.
?) فردیت و یگانگی: کسی که دارای سلامت روان است، خود را جدا و متمایز از دیگران می‌شناسد و می‌کوشد بازخوردها و الگوهای رفتاری خود را توسعه دهد، به گونه‌ای که نه همنوایی کور و ناهشیارانه با خواسته‌ها و تمایلات دیگران دارد و نه توسط دیگران مطرود و متروک می‌شود.
? ملاک‌های سلامت روان
ونیتز سلامت روان را وابسته به ? ملاک می‌داند که عبارتند از:
?) رفتار اجتماعی مناسب،
?) رهایی از نگرانی و گناه،
?) فقدان بیماری روانی،
?) کفایت فردی و خودمهارگری،
?) خویشتن‌پذیری و خودشکوفایی،
?) توحیدیافتگی و سازماندهی شخصیت،
?) گشاده‌نگری و انعطاف پذیری.

ایران ایران


Safir

19 August 2007, 06:53 PM

آن چه باید درباره‏ بیماری‏های روانی بدانیم

به نقل از ایسنا بیماری روانی ممکن است هر کس را رنجور سازد. سن وسال، محدودیت، وضع اقتصادی، نژاد، مرام و مذهب یارنگ آدمی در آن اثر ندارد.

در طول قرن گذشته، دانش پزشکی در شناخت، درمان واز میان بردن علت‏های بسیاری از بیماری‏ها، مشتمل بربیماری‏های روحی، به پیشرفت‏های شگرفی دست یافته‏است.

در عین حال، هر چند پزشکان همچنان به گشودن برخی‏از رمز و رازهای مغز سرگرم‏اند، ولی بسیاری ازکارکردهای آن، معماگونه است. حتی در مرکزهای‏پژوهشی معتبر، هیچ کس از طرز کار عضو یاد شده یاعلت کاستی‏های آن اطلاع چندانی ندارد.

پژوهشگران به این نتیجه رسیده‏اند که شاید بسیاری ازبیماری‏های روانی، پیامد عدم تعادل شیمیائی مغز باشد.امکان دارد این نابرابری، ارثی بوده و یا بر اثر فشار روحی‏بی اندازه یا سوء مصرف مواد مخدر پدید آید.

گاهی از یاد می‏بریم که مغز ما، همچون تمامی اندام‏های ‏دیگرمان در برابر بیماری‏ها، آسیب‏ پذیر است. مبتلایان ‏به بیماری‏های روحی، گاه چند گونه رفتار، همانند اندوه و زودآزاری بی‏اندازه و در موردهای حادتر ممکن است وهم‏زدگی و گوشه‏گیری کامل را از خود نشان دهند.

چنین افرادی به‏جای برخورداری از رحم، همدلی ومحبوبیت، به احتمال زیاد گرفتار دشمنی، تبعیض و داغ ‏ننگ می‏گردند.

بهبود، امکان‏پذیر است. نشانه‏های بیماری را می‏توان بایاری و درمان، صحیح کاهش داد یا از میان برداشت.

تجهیز نیروهای شخصی، فراگیری مهارتهای مراقبت نیکواز خود و بهره مندی از خدمات حرفه‏ای مناسب، سبب‏ می‏گردد که مردم بتوانند بر صدمه‏های ناشی ازبیماری‏های روحی غلبه کنند.

* بیماری روانی چیست؟

بیماری روحی، به ناخوشی گفته می‏شود که در پندار، دریافت و رفتار آدمی، آشفتگی پدید می‏ آورد. اگر این به‏ هم خوردگی، توان شخصی در رویاروئی با ضروریات وامور روزمره را به طرز چشمگیری گزند برساند، در این‏صورت او اعم از زن و مرد، باید به سرعت برای مداوا نزدمتخصص بهداشت روانی بشتابد. مراقبت‏ها و معالجه‏درست، باعث می‏شود که بیمار بهبود یابد و فعالیت‏های‏ عادی خویش را از سر بگیرد.

تصور همگان بر این است که بیماری‏های روانی ازعلت‏های زیستی ریشه می‏گیرد؛ درست مانند سرطان،مرض قند و بیماری‏های قلبی، اما شماری از اختلال‏های ‏روحی بر اثر محیط و تجربه ‏های انسان به وجود می‏آیند.

* پنج مقوله عمده‏? بیماری روانی

?) اختلال اضطرابی

این دسته از اختلال‏ها، شایع‏ترین بیماری‏های روانی راتشکیل می‏دهند سه نوع آنها عبارتند از: هراس‏ها، اختلال‏های وحشت‏زدگی و روان رنجوری‏ های وسواسی ‏فکری ـ عملی. هراسناکان، از شی یا وضعیت خاصی، بیمناک یا وحشت‏زده می‏شوند. اختلال‏های هراسناکانه، شامل احساس‏های شدید و ناگهانی، دهشت بدون هیچ‏دلیل ظاهری است و نشانه‏ هایش به حمله قلبی شبیه است ‏آنانی که دربند روان رنجوری وسواسی فکری - عملی‏ اسیرند، می‏کوشند که با بازگوئی واژه‏ها یا عبارت‏ها یاپرداختن به رفتارهای تکراری و همیشگی مانند دست‏شستن پیاپی، با نگرانی خویشتن، دست و پنجه نرم کنند.از سایر اختلال‏های اضطرابی”اختلال فشار روانی پس‏آسیبی“ (پی تی اس دی) و”اختلال اضطراب فراگیر“ را می‏توان نام برد.

?) پریشان حالی

اختلال‏های خلقی شامل افسرده حالی و اختلال دوقطبی‏یا شیدائی ـ افسردگی است. احتمال دارد این نشانه‏ها، دربرگیرنده‏? تغییرهای خلق و خو از قبیل غمگینی یا شورو هیجان فراوان، آشفتگی‏های مربوط به خواب و تغذیه و دگرگونی‏هائی در میزان فعالیت و نیرو باشند. در این گونه‏اختلال‏ها، ممکن است خودکشی هم خطری به شمار آید.

?) روان گسیختگی

اختلال شدیدی است که در شیوه پندار، احساس واعمال بشر اثر می‏گذارد. گمان می‏رود که روان گسیختگی‏به واسطه عدم تعادل مواد شیمیائی در مغز صورت پذیرد و چند علامت همانند توهم، بیهوده‏گوئی (هذیان)، عزلت‏گزینی، گفتار گسسته و استدلال ضعیف از خود می‏نمایاند.

?) زوال عقل (عقل فرسودگی)

این دسته از نابسامانی‏ها را بیماری‏هائی چون زوال عقل‏پیری (آلزایمر) تشکیل می‏دهد که به فقدان کارکردهای ‏ذهنی از جمله ضعف حافظه و کاهش مهارت‏های عقلی وبدنی می‏انجامد.

?) اختلال‏های غذائی

بی‏اشتهائی عصبی و پراشتهائی روانی، از بیماری‏هائی‏خطرناک و بولقوه مرگ بار شمرده می‏شوند کسانی که به‏اختلال‏هائی از این دست گرفتارند، از نظر غذائی دل‏مشغول بوده و بیم از چاق شدن‏شان نامعقول می‏باشد.

بی‏اشتهائی عصبی، گرسنگی کشیدن است و حال آن که ‏پراشتهائی روانی شامل پرخوری و پاک‏سازی مزاج از طریق استفراغ عمدی یا سوء مصرف ملین‏ها می‏باشد امکان دارد این حالت از ورزش زیاد هم پدید آید.

?) برداشت‏های نادرست متداول درباره‏? بیماری‏های‏روانی

افسانه: بچه‏ها و جوانان دچار مشکل‏های بهداشت روانی‏نمی‏شوند.

حقیقت: تخمین زده شده است که افزون بر ? میلیون‏ جوان در آمریکا به احتمال زیاد از اختلال بهداشت روانی‏رنج می‏برند که قدرت عمل آنان را در خانه، مدرسه یا دراجتماع به شدت مختل می‏سازد.

افسانه: نیازمندان به مراقبت‏های روانی را باید در آسایشگاه روانی نگه‏داشت.

حقیقت: امروزه به برکت پشتیبانی‏ ها، برنامه‏ ها و یا داروهای مختلف، مردم زندگی پرباری دارند.

افسانه: بیماران روانی، خطرناکند



موضوع مطلب :

دوشنبه 87 مهر 29 :: 9:13 عصر

امکانات جانبی




جدیدترین قالبهای بلاگفا


جدیدترین کدهای موزیک برای وبلاگ

چت روم فارسی

ابزار پرش به بالا

پیوندها
لوگو
مردم می گویند، ” آدم های خوب را پیدا کنید و بدها را رها کنید.”
اما باید اینگونه باشد، ” خوبی را در آدم ها پیدا کنید و بدی آن ها را نادیده بگیرید. ”
هیچکس کامل نیست********دنیا هم به آدمهای خوش بین نیاز دارد هم به آدمهای بد بین چون افراد خوش بین هواپیما میسازند،افراد بدبین چتر نجات!
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 25
  • بازدید دیروز: 38
  • کل بازدیدها: 348136

جدیدترین قالبهای بلاگفا


جدیدترین کدهای موزیک برای وبلاگ